باران که شدى مپرس ، این خانهی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست
باران که شدى، پیالهها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست
باران! تو که از پیش خدا مىآیی
توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست
بر درگه او چونکه بیفتند به خاک
شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
حمد و فلق و نعرهى مستانه یکیست
این بىخردان، خویش، خدا مىدانند
اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار
در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست
گر درک کنى خودت خدا را بینى
درکش نکنى , کعبه و بتخانه یکیست
شاعر : مهدی مختار زاده